از ادبيات مقاومت تا شعر مظلوم مرثيه اي!
نصرت شاد                           نصرت شاد

شاعره اي بنام  نلي  زاكس

Nelly  Sachs 1891 – 1970

شاعره آلماني يهودي تيار،

درخانه هاي مرگ ، در دوزخ فاشيسم،

براي نجات الفبا و مرگ شهادت وار واژهها .

با زبان قربانيان، فرياد نجات و كمك،

درميان جنايت قلدرها.

چون خورشيد بي وطن،

ولي براي افسانه هاي حقيقي.

شاعره ي “جنبش دلتنگي ها و ديدار“!

برخي ازمورخين ادبي مدعي شدند كه كميته توزيع جايزه نوبل درآغاز قرن بيست، آنراغالبا به نويسندگان هم ولايتي جناب نوبل از كشورهاي اسكانديناوي ميداد. وبعدازجنگ جهاني دوم، آنرا معمولا به اديبان يهودي تبار غرب،تا جبران جنايات قربانيان فاشيسم راكرده باشد. بعضي از آنها مانند خانم  نلي  زاكس ،بعداز دريافت نوبل درسال 1966، به مشهوريت رسيدند.

وي همراه مادرش درسال 1940،درآخرين لحظات دستگيري،باكمك دعوتنامه شاعره سوئدي، بنام سلمه لاگرلف، توانست از دست نازيها فرار نمايد.پيش ازخروج،نازيها اورا وادار كرده بودند كه بدليل يهودي بودن،نامش را تغيير دهد. نلي زاكس، بعدها ازخودپرسيد:“آيا مهاجرين و فراريان بايد وجداني ناراحت داشته باشند. چون ديگران در وطن ماندند، جان باختند و يا به زندان افتادند!؟“. اوسرانجام درسن 80 سالگي،چند روز پيش از افتتاح يك جنگل ده هزاردرختي، تقديمي دولت اسرائيل به وي،درسال 1970، جان سپرد. منقدين مدعي هستند كه درآثار او ميتوان با بخشي از تراژدي غرب آشنا شد.

شعر اوبا كمك زبان استعاره اي به :رنج، مرگ، ترس، وحشت و تعقيب قوم يهود در زمان فاشيسم و در اردوگاههاي نابودكننده، ميپردازد. خلاف نظر آدرنو، اشعار نلي زاكس ثابت نمودند كه بعد از قتل عام هاي جنايتكارانه ديكتاتورها، باز هم ميتوان شعر سرود. ازآغاز دراشعارش: شوق و اشتياق براي ديدن كسي يا جايي فرياد ميزند. درزبان او نيروي اميد و نجات وجود دارد. گرد و غبار و خاكستر دراشعارش، سنبل درد و رنج و مرگ و گاهي هم نجات و رستاخيز است؛ خاكستري كه در كورههاي آدم سوزي هيتلري به نور و شعله تبديل شدند. امروزه اشعار نمايشي و خطابي اورا بخشي از درام پست مدرن بحساب مي آورند. اوميخواهد انواع هنر مانند: رقص، موسيقي، نمايش، و كلام را متحد كرده و وارد شعر نمايد. بعضي ها ، جوايز اعطايي به او را، جبران آنهمه درد و رنجي ميدانند كه پاره اي از غربي ها به يهوديان كشته شده، وارد آوردند.

به نقل از صاحبنظران، اشعار مرثيه وار او بر پايه: دين، فرهنگ، و سنت يهودي، سروده شده اند.ودرشعرش غيراز زبان سنبليك تورات، عرفان يهودي نيز مشاهده ميشود، و او ميخواست به شكل دادن سرنوشت يهوديان درآثارش بپردازد، چون بنظر او، تن وجسم يهوديت در نظام فاشيسم. بصورت دود و خاكستر درآمده است. و اشعارش پيرامون رنج و غم و درد، آهنگ مراسم عزاداري و خاكسپاري را تداعي ميكنند. نلي زاكس ميگفت كه فاشيستها خواستند مانند روزقيامت و صحراي محشر، سازمان الفبا و واژهها را منحل كنند تا كسي نتواند فرياد بزند و يا با همدردي، رابطه برقرار نمايد، گرچه درنظر او، بعد از آنهمه جنايات فاشيسم، زبان منطقي و استتيك سنتي قبلي، براي ادامه ادبيات پيشين، ناتوان ماند. او ميگفت كه براي بازگشت تعادل جهان، بايد قاتلان ، شكنجه گران و ديكتاتورها را يافت ، مجازات كرد و يا آدم نمود .نلي زاكس كوشيد باكمك ابزار: شعر، آواز كر، موسيقي، و سبك نمايشي، به داستانهاي كهن يهودي جاني تازه بدهد.

او در سال 1891 درخانواده بازرگان ثروتمندي دربرلين بدنيا آمد و درسال 1970 با مليت سوئدي در شهر استكهلم،درتبعيدخودخواسته درگذشت. وي در دهه بيست قرن گذشته اشعار و داستانهايي در سبك رمانتيك نو نوشت. فاشيستها اورامجبور كردند كه در سن 48 سالگي نامش را عوض نمايد . وي يكسال پيش از دزيافت جايزه نوبل، جايزه كتابفروشي هاي آلمان را از آن خود نموده بود.

ازجمله آثار او : درخانه هاي مرگ فرار و مسخ- سقوط شمعون به دره هزاره زمان- غبارآلود نمودن ستاره ها- قصه ها و داستانها- در جستجوي زندهها- شب،خودراتقسيم كن!- علائمي ميان ماسه ها- رنج هاي كهن اسرائيل- خورشيد بي وطن است اشعار سوئدي- كابوسي در تصاوير نور- كوششي براي فرار و مهاجرت- الفباي گمشده ي بازيافته- فرار به فضاي بي غبار-و در جستجو ، هستند.

 

 

 

 


October 8th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان